من آن گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی آبیولی با منت و خواری پی شبنم نمی گردم.من اون خاکم به زیر پا ولی مغرور مغرورمبه تاریکی منم تاریک ولی پر نور پر نورماگه گلبرگ بی آبم به شبنم رو نمیارماگه تشنه چو خورشیدم به سایه تن نمی کارممن اون دردم که هر جایی پی مرحم نمی گردهچه غم دارم اگر دنیا به کام من نمی چرخهمن اون عشقم که با هرکس سر سفره نمی شینهمن اون شوقم که اشکامو به جز محرم نمی بینهاگه من ساقه ی خشکم به دریا دل نمی بندماگه بارون پربارم به صحرا دل نمی بندم دور خیلی دور...
ما را در سایت دور خیلی دور دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : janedel بازدید : 20 تاريخ : شنبه 4 آذر 1402 ساعت: 13:29